دانلود رمان شیطان یاغی ریحانه نیاکام
با لینک مستقیم برای اندروید و کامپیوتر
خلاصه رمان شیطان یاغی
من یاغـــــــی ام…!!! من گرگی هستم که می درم و پاره می کنم. خوی وحشی و یاغی من، تو را آتش می زند.
می سوزانم و تو را خاکستر می کنم… واهمه ای از مرگ ندارم.
من شیطانی با روحی سیاه و دستانی که برایش به کشتن هیچ سختی ندارد.
من همان یاغی هستم که روی زخم هایت نمک می پاشم تا زجر کشت کنم…!
من یک شیطانم…! یک شیطان یاغی…!!!
قسمتی از رمان
از همان اول ورودمان در به وسیله دو مرد هیکلی و بزرگ باز شد و کامران داخل شد…
حیرت زده نگاهی به اطراف کردم و با دیدن سرسبزی و زیبایی مسیری که بیشتر شکل باغ بودتا حیاط ، به وجد آمدم…
سبک مدرن و دلبازی داشت که معلوم بود صاحبش هم سلیقه متفاوت و جالبی دارد…
اما جالب تر نگاه ماتم به ان همه مرد کت و شلوارپوشی بود که بیخ تا بیخ مسلح در کنار هم ایستاده بودند…
مگر اینجا کجا بود…؟!
نکند ان مرد خود خواه و بی حیا یک خلافکار باشد…؟!
نگاه از ان غول های بی شاخ و دم گرفته و با کنجکاوی پرسیدم:
ببخشید می تونم بپرسم این همه محافظ برای چیه یا اصلا اون پاشاخانتون چیکاره هستن…؟!
ماشین متوقف شد و کامران خیلی رسمی بدون توجه به سوالاتم گفت: آقا منتظرتونن، بفرمایین…؟!
وا رفته گفتم: اما من ازتون سوال پرسیدم…؟!
سری تکان داد: جناب رییس خودشون صلاح بدونن جواب میدن…!
چینی به دماغم دادم: فکر می کردم تو از رییست بهتری اما خب نه درست مثل خودش رو اعصابی…!
دسته بندی






دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.