دانلود رمان صدایم بزن مجنون مهسا حسینی
با لینک مستقیم برای اندروید و کامپیوتر
ژانر رمان: عاشقانه،مافیایی،معمایی
خلاصه رمان صدایم بزن مجنون
لِیلی دختر نازپروردهی خانوادهی برزینمهر یکباره سر از زندگیِ جدیدی در میاره که
نمیدونه کِی و چطور مجبور شده نقشِ مهمترین آدمِ زندگیِ دشمنش رو بازی کنه.
وقتی داره برای پیدا کردنِ حقیقت دست و پا میزنه، احساس میکنه که همه دارن
بهش دروغ میگن، به خصوص کسی که ادعا میکنه
دیگه دشمنیای بینشون وجود نداره!
قسمتی از رمان
– تو هنوزم عاشقمی!
لیلی برآشفته شد و غرید:
– برای همینه که نمیخوام زنده ببینمت؟
– فقط داری حرصت رو خالی میکنی! من صبورم، منتظر میمونم تا این جنگِ یه طرفهت تموم بشه و بس کنی!
– به خاطرِ صبوریته که بدو بدو اومدی اینجا و نیکزاد رو بهونه کردی؟
– حواسم به نیکزاد هست و همزمان بدم نمیاد گوشِ یه موشِ فضول رو بپیچونم!
– هی! مواظبِ باش چطوری صدام میکنی!
– ترجیح میدی اسمت رو صدا کنم یا یه صفتِ عاشقانهتر برات به کار ببرم؟
گرمای نفسهای نیک و این جنگِ لفظیای که کم پیش میآمد بعد از بلاهایی
که لیلی سرش میآورد بینشان صورت بگیرد، دخترک را کلافه کرده بود.
– اصلا نمیخوام صدام کنی، همونطور که من صدات نمیکنم!
نیک دستهایش را رندانه داخلِ جیب فرو برد و نگاهی از بالا به پایین خرجِ سیاهیِ نگاهِ لیلی کرد و گفت:
– باشه صدات نمیکنم اما نظرت چیه یه جا انتقامِ تمامِ شیطنتهات رو بگیرم؟
لرزه به اندامِ لیلی افتاد.
نیک حرف از انتقامی میزد که لیلی مطمئن بود زورش حسابی به او میچربد و
میتواند حتی جانش را بگیرد! سکوت کرد و نیک از فرصت استفاده کرد:
– این همه سال خیلی سکوت کردم و نادیدهت گرفتم، بالاخره یه جا باید سکوتم رو بشکنم
که این جنگِ یه طرفه برای تو حوصله سر بر نشه، مگه نه؟
دسته بندی






دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.